به گزارش خبرنگار مهر، بهرنگ مافی متجرم کتاب «چرخ زمان» در نشست «آشنایی با رابرت جردن و جایگاه ادبیات فانتری-حماسی در ایران» که امروز ۱۶ مهرماه در شبستان اصلی مصلی، سرای اندیشه برگزار شد، به نحوه آشنایی خود با جردن اشاره و بیان کرد: بیش از ۲۰ سال است که با این نویسنده و کارهایش آشنایی دارم. او برای من دنیایی را ساخته که میتوانم خود را در آن جهان احساس کنم. به عبارتی جردن برای همه مخاطبانش دنیا را آجر به آجر میسازد و ما را گام به گام با قهرمانان داستان خود آشنا میکند. این ویژگی اصلی رابرت جردن است.
مترجم «چرخ زمان» با اشاره به اینکه در «ارباب حلقهها» و همچنین بازی «تاج و تخت» به خود داستان توجه بیشتری شده، گفت: در این مجموعهها خود داستان اهمیت بیشتری دارد اما جردن دنیا را برای ما میسازد و حس همزادپنداری را در ما افزایش میدهد. در داستانهای او به جای یک شخصیت واحد، چند شخصیت حضور دارند. از این رو ما بهعنوان خواننده میتوانیم آن شخصیتی را پیدا کنیم که بیشتر شبیه به خود ماست. به جز این در «چرخ زمان» یک خط داستانی مشخص وجود ندارد و قصه هر بار از زبان یک شخصیت و از یک زاویه دید متفاوت روایت میشود.
فرزاد فربد مترجم داستانهای فانتزی و مدیر انتشارات پریان که ناشر کتاب «چرخ زمان» است مدیریت جلسه را بر عهده داشت. او به قصههایهانس کریستین اندرستون و برادران گریم اشاره و بیان کرد: هیچ کدام از این قصهها کودکانه نیستند. خشونتی که در قصههای برادران گریم و برای مثال در داستان «شیرابی» یا «هانسن و گرتن» به چشم میخورد ربطی به بچهها ندارد و از شرایط اجتماعی تلخ میگوید. بعد از آن با افسانههای بین النحرین و داستانی چون گیلگمش و بعد تر با افسانههای ایرانی و قصهای چون «هفت خان رستم» روبرو هستیم. اما هر کدام از این داستانها ویژگیهای خاص خود را دارند. برای مثال اژدهایی که در فرهنگ چین به چشم میخورد، با اژدهایی که فردوسی از آن سخن میگوید، تفاوت بنیادین دارد.
مترجم مجموعه آثار فیلیپ کولمن ادبیات فانتری را مادر ادبیات علمی-تخیلی دانست و افزود: پس ادبیات فانتزی با آثار اندرستون و برادران گریم شکل میگیرد و در ادبیات کلاسیک ایران به فردوسی میرسد. اما آنچه ما به عنوان ادبیات فانتزی نوین میشناسیم، با تالکین شکل میگیرد. تا آنجا که او را میتوان پدر ادبیات فانتزی جدید دانست. او دنیایی فارغ از رمانس و بی بهره از وجود زنان خلق و طبیعت را طوری توصیف میکند که انگار داستانها برای وصف طبیعت نوشته شده اند. از آثار تالکین فیلم و مجموعههای سینمایی بسیار ساخته شده که از آن میتوان به «ارباب حلقهها» اشاره کرد، گرچه نسخه سینمایی ارباب حلقهها قابل احترام است، اما ربط چندانی به کتاب ندارد و اقتباس یکی از مباحثی است که باید به آن پرداخته شود تا ببینیم اقتباس وفادار کدام است و اصلا فیلم سازان تا کجا میتوانند به یک متن وفادار باقی بمانند.
پس از آن بهرنگ مافی با اشاره به نویسنده ای چون تالکین گفت: شاید او میخواسته از فشار واقعیت به دنیای ساخت خودش پناه ببرد. از این رو است که تالکین دنیایی به وجود میآورد که شبیه دنیای ما است و در عین حال جهان دیگری است اما جردن طور دیگری با ماجرا برخورد میکند. او اسم موجودات را به بازی میگیرد تا از آنها موجودات تازه بسازد. همچنین جردن در قالب فانتزی بسیاری مفاهیم چون ایستادگی و مقاومت را منتقل میکند. مفاهیمیکه اگر در قالب ادبیات جدی گفته میشد، حالت نصیحت کردن مخاطب را به خود میگرفت.
مترجم «چرخ زمان» همچنین بیان کرد: رابرت جردن نویسنده ای است که یک سابقه نظامیدر ویتنام دارد. او همچنین فیزیک را میشناسد و علاقه مند به تاریخ است و در کارهای خود یک ایدئولوژی شرقی را هم دنبال میکند. او از مسیحیت و اسلام در مجموعه چرخ زمان بهره برده است. برای مثال نام اهریمن اصلی داستان چرخ زمان، شیطان است.
مافی به حضور زنان در آثار جردن اشاره و بیان کرد: اگر نویسنده ای چون تالکین، زنان را نادیده میگیرد، در آثار جردن، زنها حضور پررنگی دارند و یک موجود دست دوم در کنار داستان نیستند که تنها به جذابیت آن کمک میکنند. علاوه بر حضور زنان، ویژگی دیگری که در آثار جردن به چشم میخورد، خاکستری بودن شخصیتها است. شخصیتهای داستان جردن چون ترودو در ارباب حلقهها، تمام و کمال مثبت و خوب نیستند، بلکه گاهی تردید میکنند.
در ادامه گفتههای مافی، فربد نیز به حضور زنان در آثار جردن اشاره کرد و افزود: در مجموعه ای چون مجموعه نارنیا نه تنها زنها نقش موثری ندارند، بلکه گاه به سخره هم گرفته میشوند اما در داستان جردن، حضور موثر زنان را شاهدیم. از سوی دیگر، تاثیر افسانهها بر آثار جردن و بر دیگر کارهای فانتزی را نمیتوان نادیده گرفت. برای مثال ارباب حلقهها متاثر از اساطیر اروپایی است، یا تالکین از اسطورههای اسکاندیناوی استفاده میکند. البته این اساطیر را تالکینی کرده و از دریچه دید خود به هر کدام از این اسطورهها نگاه کرده است. با خواندن آثار نیلگی من به ویژه «خدایان آمریکائی» تسلط او را بر اسطورهها در مییابیم، چرخ زمان و کارهای رابرت جردن هم بی بهره از اسطورهها نیستند. البته خواننده غربی این اسطورهها را میشناسد ولی برای خواننده ایرانی این اساطیر غریبه و گاهی ساختگی هستند.
بهرنگ مافی در پاسخ به پرسش فرزاد فربد مبنی بر اینکه آیا از مجموعه «چرخ زمان» اقتباسی صورت گرفته و فیلم یا سریالی ساخته شده است؟ گفت: بعد از مرگ جردن، بیوه او امتیاز ساخت یک اثر تصویری را به شرکتی ناآشنا واگذار کرد. سالها از آن زمان گذشته و این شرکت نه خود مجموعه ای ساخته و نه امتیاز را به دیگری واگذار کرده است. در حالی که «چرخ زمان» در سراسر دنیا طرفداران خاص خود را دارد، تاکنون ۸۰ میلیون نسخه از این رمان فروش رفته و البته «آمازون» میخواهد امتیاز ساخت یک فیلم یا مجموعه را دریافت و فیلمیبر اساس چرخ زمان تولید کند.
مترجم «چرخ زمان» همچنین بیان کرد: این داستان جزئیات فراوان دارد اما جردن درباره یک شمشیر توضیحات زیادی نداده است. به همین خاطر طرفداران جردن یک وبسایت ساخته و شمشیر را توصیف کرده اند. سپس بر اساس این توصیفات به ساخت شمشیری پرداخته اند که در چرخ زمان به آن اشاره شده است. حالا ببینید آن کس که میخواهد بر اساس رمان چرخ زمان فیلم بسازد با چه طرفداران پر و پا قرص و سرسختی روبرو است.
مافی به تقابل میان کتاب و فیلم اشاره و بیان کرد: همیشه این تقابل بین این دو رسانه بوده است، حتی برخی معتقدند فیلمهایی که بر اساس آثار همینگ وی ساخته شده جلوتر از کتاب است. نقطه عطف این ماجرا سریال تلویزیونی «بازی تاج و تخت» است که نویسنده و فیلمساز همزمان با هم جلو رفته اند. گرچه یک جا فیلم از کتاب جلو زده است اما تعامل بین نویسنده و فیلمساز میتواند جالب و موثر باشد و به خلق اقتباسی بهتر و کامل تر بینجامد.
در پایان فرزاد فربد به ترجمههای موازی و آسیبهای ناشی از آن اشاره و بیان کرد: ما ناشرانی داریم که آثار بزرگ ادبیات جهان را با بدترین کیفیت ممکن در بازار ایران عرضه میکنند. یک مترجم ۲۵ ساله نمیتواند کارهای جیمز جویس یا «خشم و هیاهو»ی فاکنر را ترجمه کند. پس چه خوب است که ما توان خود را بسنجیم و به اندازه توان خود کار کنیم. همان مثل قدیمی که «کار هر بز نیست خرمن کوفتن...»، اینجا مصداق دارد.
نظر شما